سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوچه خاطرات ، بهرام شمس

کوچه خاطرات

 رفتم از کوچهء معشوقه گذشتم امشب 

بغض چند سالهء خویش را شکستم امشب 

دفتر خاطرها خورد ورق از پس هم

 با غم و حسرت و اشک چشم ببستم امشب 

یاد ایام گذشته نشست در سر من 

تا به آن حد که غریبانه نشستم امشب

 خنده ناز نگارم همه جا پیدا بود 

من از آن خاطرهء داغ گسستم امشب 

شد سراپا همه آتیش دل سوختهء من

 با هزار ناله از آن کوچه بجستم امشب

 سوی میخانه کشیدم دل نالان غمین

 تا که ساقی بدهد بادهء مستم امشب 

حال بگو ای فلک احوال من اینگونه چرا 

به چه جرمی به این حال من هستم امشب

" بهرام شمس "